گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

نمیدونم فردا چی پیش میاد.

ساعت ۲/۵ مصاحبه دارم. باید الان بخوابم. که فردا صبح زود بلند شم روی پایان نامه مسلط بشم. روی owasp و isms که توی رزومه ام بهشون تاکید کردم مسلط بشم... یه سری سوال بخونم... یه سری مکالمه تمرین کنم... 

نمیدونم چی پیش میاد... نمیدونم اگر قبول شم چقدر خوش حال میشم. ولی طبیعتا اگر قبول نشم ناراحت میشم. ولی خوب نه خیلی...

نمیدونم بقیه در چه سطحی هستن... چه جوری هستن . اصلا کدومشون قرار هست مصاجبه بگیره.

فردا دست سرنوشت ممکن هست من رو برای تا اخر عمرم از شهری که الان دارم توش زندگی میکنم بکنه بندازه جاهای دیگه.

و یا اینکه به همین وضعیت باقی بمونم حداقل تا یک سال دیگه... 

با یکی از اقایون کلاس هم میکروفون و وب کم تست کردم...

کرونا چیست؟ چیزی که همه چیز را مجازی کرد. حتی مصاحبه های ورود به مقاطع مختلف دانشگاه ها را.

خودم به عنوان یه انسان فقط میتونم محاسبات انسانی داشته باشم و اون دور دورا رو نمیبینم. برام دعا کنین بهترین رقم بخوره.

میام نتیجه اش رو وقتی اعلام کردن میگم بهتون.

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۲۶
مسافر

یکی از دلایلی که وبلاگ قبلیم رو بستم و اینجا شروع کردم به نوشتن این بود که اونجا دیگ راحت نبودم.

دچار خودسانسوری شده بودم.

حالا با این هویت جدید وقتی میرم وبلاگ دوستام کامنت میزارم برخورد سرد و یا حتی سکوت میبینیم :)))
بعد هی به خودم یاداوری میکنم که بابا اینا نمیدونن تو همون فلانی هستی که:)))
اینا میبینن یه تازه از راه رسیده داره خیلی صمیمی حال احوال میکنه. خوب خودت هم بودی جا میخوردی:))

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۶
مسافر

#نامه ای به همسرم

سلام عزیزم.

خوبی؟

دلم برات تنگ شده. دلم برای بودنت، اونم همون مدلی که باید باشی، تنگ شده. در واقع دلم برای چیزی تنگ شده که تا حالا حتی یکبار هم نداشته ام. یعنی تو. اومدم باهات حرف بزنم.

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۴۰
مسافر