گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

۱۲ مطلب با موضوع «مسافرشناسی» ثبت شده است

وقتی به خواهرزاده هام نگاه میکنم، و متوجه مسائل واقعی بچه داری میشم، بیشتر مطمئن میشم که من نمیخوام فرزندآوری رو در زندگی تجربه کنم! چون صرفا یک تجربه نیست. یک سبک زندگی است. تمام شدنی نیست! بعد از این اتفاق تو اصلا ادم سابق نیستی. 

+یکی مثل من تغییرات ناشی از فرزنداوری رو برنمیتابه. در نتیجه انتخاب کرده که مادر نباشه. چیزهای دیگری باشه.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۰۱
مسافر

وقت هایی که آدم پریود هست، خیلی آسیب پذیر هست. هر چیزی به دلت غم و غصه میاره. اشکت رو در میاره. چقدر مهم هست آدم هایی که ایام پریودی باهاشون سر و کار داری، آدم های "بلد" و "امنی" باشن. 

مودت پایین هست توی این ایام.

فقط انگاری نشستی رو زمین میخوای خورده های خودت رو جمع کنی. 

اشک میریزی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۱۱:۰۲
مسافر

فکر و احساس میکنم، احمقانه ترین کار ممکن بی گدار به آب زدن هست. 

مخصوصا وقتی که این آب، ازدواج و بچه دار شدن و مسائل این تیپی باشه. 

وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم تحت هیچ شرایطی دوست ندارم مادر بشم. ذوق بچه های این و اون رو دارما... ولی برام تهوع آور و منزجر کننده هست مادر شدن و بودن. 

 

+البته که دیدن زندگی اطرافیان و آشنایان، اصلا بی تاثیر نیست!

۰۷ آبان ۰۲ ، ۲۲:۱۲
مسافر