تصمیم گرفتم فیلمهای رو که میبینم ورای اینکه دوست داشتم یا نه٫ قدیمی هستن یا جدید ٫ برای بار اول هست که دارم میبینمشون یا بار nام بیام و اینجا٫ توی این وبلاگ معرفی کنم.
فیلمهایی که سال ۱۳۹۹ دیدم:
پابرهنه در بهشت:
خاص بود این فیلم. البته خاص نه به این معنا که خوب و یا بد بود.
فیلم های اینطوری مخاطب های خاص خودشون رو دارن. مثل کتاب های عباس معروفی.
که البته شاید قیاسش با کتاب های عباس معروفی کار درستی نباشه. چون قطعا اثار معروفی خیلی والاتر هستن. سال ۸۴ ساخته شده. نگار جواهریان ٫امین تارخ و هومن سیدی جزء بازیگر های این فیلم هستن.
من دوست داشتم و از نگاه کردنش پشیمون نیستم.ولی اینقدری خوب و عامه پسند نیست که راحت به کسی پشنهاد کنم. برای بار دوم نگاه نخواهم کرد.(بعضی از فیلم ها رو شاید بیش از پنج بار بشینم ببینم. شاید از پنج بار هم خیلی بیشتر تر.)
زاپاس:
از دیدن این فیلم حس خیلی خوبی دارم. فیلمبین (!!!) حرفهای نیستم ولی خوب از نظر من این فیلم خیلی خوشساختی بود. داستان فیلم دوستداشتنی و روان هست. ماجرای عشق یه پسرخاله به دخترخالش هست که به خاطر اینکه بابای دختر مربی فوتبال هست پسر هم وارد دنیای فوتبال شده و...
بازیگرهای خوب با بازی حرفهای. اگر قرار باشه با خانواده یه فیلم دورهمی ببینیم این رو پیشنها میدم و میشینم برای بار سوم نگاش میکنم. نه اینکه عالی باشه ولی حاضرم برای بار سوم همراهی کنم .
لتیان:
اصلا دوست نداشتم و به کسی هم این فیلم رو پیشنهاد نخواهم داد. پریناز ایزدیار که بازیگر قوی هست و اینجا هم خیلی خوب از عهده ی این نقش برامده ٫ ولی من داستان فیلم رو هیچ دوست نداشتم.همین یک باری هم که دیدم مدام میزدم جلو تا تمام شه. داستان فیلم خیلی تکراری بود. پسر و دختری که قراره عقد کنند و حالا سر و کله ی عشق سایق دختر پیدا شده.
ورای تکرای بودن داستان این فیلم اصلا برای من جذاب نبود.
بنفشه ی افریقایی:
دوست داشتم. خاص بود برای من. بازیگرهای حرفهای و کاربلد. داستان فیلم خوب و روان.
زنی که از شوهرش جدا میشه و یک سال بعد با مرد دیگری ازدواج میکنه. بچههاشون همگی پدر رو رها کردن و گذاشتن خانه ی سالمندان. زن با رضایت شوهر فعلیش میره و همسر سابقش رو که الان یه پیرمرد هست از خونهی سالمندان برمیداره. احساساتی که این سه نفر براثر زیر یک سقف بودنشون تجربه میکنن به خوبی به تصویر کشیده شده. محصول سال ۱۳۹۶ هست. پیشنهاد میکنم ولی نه به هر ادمی با هر روحیهای.
فرشته ها با هم میآیند:
دوست داشتم. پیشنهاد هم میکنم به دیگران. بازیگرهای خوب و کاربلد.
داستان روان و دوست داشتنی. معمولا اگر داستان کشش نداشته باشه فیلم رو نیمه کاره رها میکنم. اینطوری نیست که حتما دلم بخواد که بدونم اخرش چی میشه.
داستان فیلم تکراری بود ولی بسیار خوشساخت بود.
داستان فیلم مربوط به زندگی سختی هست که یک طلبهی جوان در حال تجربه کردن هست و در راه بودن یه سه قلو زندگی رو بر طلبه و همسر جوانش سخت تر هم میکنه. فیلم غمگین و مود پایین نیست. محصول سال ۱۳۹۲ هست.
Queen:
بد نبود. ولی حاضر نیستم یه بار دیگه ببینمش. و کشش داستان زورش به طولانی بودن مدت زمان فیلم نمیرسید و من اخراش داشتم هی میزدم جلو. دختر نامزدیش بهم میخوره. یهو تصمیم میگره تنهایی بره ماهعسل . و این رفتن انگاری دریچه ای هست برای اینکه بفهمه میتونه یه جور دیگه زندگی کنه.
نسبت به فیلم های هندی که قبلا دیدیم خیلی بهتر هست و جلوه های ویژه هندی که معرف حضور همهمون هست نداره. واقع بینانه هست. به نظرم این فیلم یه جورایی تابوشکنی هم بود. حداقل برای جامعه ی هند میشه اینطوری داستان فیلم رو تعبیر کرد. کمدی - اجتماعی هست به نظر من.
بد نبود ولی توصیه اش نمیکنم. به علاوه ی اینکه من بدون سانسور دیدم و هی بعضی جاها مجبور میشدم بزنم جلو(ممکنه یه نفر دیگه با دیدین چیزی که من میزدم جلو٫ اصلا مشکلی نداشته باشه)
حمّالِ طلا:
از دیدنش خیلی راضی هستم. اگر قرار باشه در یک جمعی (با روحیات مختلف) فیلمی رو پیشنهاد بدم که باهم ببینیم ٫این میتونه گزینه ی خوبی باشه. داستان فیلم روان و دوست داشتنی. بازیگرهای حرفهای و کاربلد. فیلم خوش ساخت.نقش اول فیلم یعنی رضا حمال طلا هست. باید طلا رو از سازنده برسونه به دست مغازه های طلافروشی. ولی یه روز رضا رو خفت میکنن و .... (نمیخوام اگر کسی فیلم رو ندیده داستان لو بره)
محصول سال ۱۳۹۷ هست. درام و اجتماعی.
هفت و نیم:
فیلم خوبی هست. و باید از این فیلم ها ساخته بشه تا رفته رفته جامعه بپذیره یه سری از مسائل رو و مشکلاتی که مهاجر ها و ترنس ها و ... دارن بیان بشه.
این تیپ فیلم ها مورد علاقه ی من نیستن. بازی ها خوب بود. ولی من فیلم های تکه تکه رو دوست ندارم.
به مسائل موجود در جامعه پرداخته. فیلم متشکل از چند داستان هست. چند دختر که هر کدومشون درگیر ازدواج هستن و تقریبا تمام مسائل یه جورایی برمیگرده به "دختر بودن" این دختر ها. فشار روانی که قبل از عروسی روی اینها هست .جامعه و خانوادشون این فشار ها رو وارد میکنه. پیشنهاد میکنم ببینید. مود فیلم پایین هست.
زن ها فرشته اند۲:
فوق العاده چرت و بیخود. به این بیخود و چرت بودن از همون دقایق اول پی میبرید. به کسی پیشنهاد نمیدم.
کاملا واژه ی "فیلم تجاری" برازنده اش هست. نمره اش صفر.بازیگر های اصلیش هم که در عکس پیدا هستن.
فصل نرگس:
ن
قشنگ بود. دوستش داشتم. بازیگر های حرفه ای و کاربلد. داستان روان و زیبا. اموزنده هم بود(اخرش).
میشه نشست و با خانواده دیدش...ریما رامینفر و امیر اقایی مثل همیشه درخشیدن. برای من به اندازه ای کشش داشت که نخوام بزنم جلو.در ابتدا ممکن هست فکر کنید که فیلم متشکل از چند داستان مختلف هست ولی در انتها همه ی اون داستان ها بهم ربط پیدا میکنن.
سونامی:
بد نبود. داستان فیلم رو دوست داشتم. انتخاب بازیگر ها خیلی عالی بود. چقدر مهرداد صدیقیان نقشش رو خوب ایفا کرد و اصلا اینطور نقشهای حسادت طور چقدر به چهره ی این پسر میاد. داستان روان و دوست داشتنی بود. عالی نبود این فیلم و از اینا نیست بشینم یه بار دیگه ببینم یا صد در صد به کسی توصیه کنم ولی چرت و ضعیف و بیخود هم نبود.
گیلدا:
فیلم متفاوتی بود. ولی مورد علاقه ی من نبود. کلا از این سبک فیلم ها خیلی خوشم نمیاد. ولی بازیگر ها عالی. داستان فیلم خوب و زیبا بود. سلیقه ی من نیست ولی بد هم نبود. دیدنش رو به کسی توصیه نمیکنم و اینقدری دوستش نداشتم که بخوام یک بار دیگه ببینمش. سبکش مورد علاقه ی من نیست ولی فیلم ضعیف و بدی هم نیست. در نوعش خودش جزء خوب هاست.
MOANA:
این فیلم انیمیشن رو خیلی دوست داشتم. برام خیلی جذاب بود. از ایناست که اگر کسی ندیده باشه بهش توصیه میکنم که حتما ببینه این فیلم رو. فقط اینکه من با نماوا دیدم و اصلا متوجه نشدم که چرا یه جاهایی از این انیمیشن رو سانسور کردن :| مثلا لباس هاشون رو... با این سانسور کردنشون گند زدن به لباس هایی که سازنده های این فیلم طراحی کرده بودن... عاشق موهای موانا٬ شخصیت اصلی داستان شدم. مشکی و فر :))
اتفاق:
محصول سال ۲۰۰۸ کشورهای امریکا و هند هست. من دوست نداشتم. موضوع فیلم و داستان فیلم هیجان داشت. اما خوب به تصویر کشیده نشده بود. رازالود بود اصطلاح ولی من دوستش نداشتم.بازیگر هایی که در این فیلم هستن شاید خیلی معروف باشن ولی من بازی هیچ کدوم رو دوست نداشتم. به نظرم اصلا حرفه ای نبود بازی هاشون. نمیتونستم غم و استرسشون رو باور کنم. مخصوصا بازی zooey.