گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

آخرین مطالب

پشت لپ تاپم. پایتون کد میزنم و شجریان میخونه :

مرغ سحر ناله سر کن.... داغ مرا تازه تر کن

زآه شرربار این قفس را...برشکن و زیر و زبر کن

 .

.

.

با تمام سلول هام دلم خواست قبل از مرگم اثار اینچنینی داشته باشم. 

ملتی تو رو در حافظه هاشون دارند. ملتی به اینکه ایرانی هستن و تو هم ایرانی بودی افتخار میکنن...و قلبشون برای از دست رفتنت مچاله میشه. ملتی عاشق اثاری هستن که تو به جا گذاشتی...

ای کاش ادم های این مدلی عمر طولانی داشتن. ای کاش عمر جاودانه داشتن. ای کاش کلا نامیرا بودن...

++دانلود اهنگ مرغ سحر از حضرت استاد

++عنوان پست:  تکه ای از شعر مرغ سحر از استاد ملک الشعرای بهار

۹۹/۰۷/۱۸
مسافر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی