گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

۴ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

یکی از چیزهایی که من رو عصبانی و کلافه میکنه اینه که با یکی حرف بزنم صرفا یه عنوان گفته باشم و یه سری جملات کوتاه، بعد طرف مقابلم بدون اینکه شرایط رو کامل بدونه شروع کنه به گفتن حرف های چرتی که بوی روانشناسی زرد میده. اونم حرف هایی که خودم ۱۰۰۰ بار بهترش رو بلدم.

 این حرف ها یعنی قضاوت کردن. شروع کنه به قضاوت ماجرایی که ۲۰ درصدش رو هم نمیدونه... قشششننگگگگ از حرف زدن باهاش منزجر میشم. یعنی ثانیه ای ۱۰۰۰ بار دلم میخواد تلفن رو قطع کنم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۰۰
مسافر

موسیقی خوب، مثل مخدر خوب میمونه!

خیلی وقتا جوابه...

یه کاری میکنه،

پتانسیل این رو پیدا کنی،

که هر چیزی رو یه جور دیگه ببینی!

 

+بشنوید

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۱ ، ۱۵:۰۳
مسافر

صدای پای بهار رو میشنوم. 

هوا رو دوست دارم. 

صبح ها گنجشک ها سرمست، میخونن.

بهترین اتفاق این روزها این هست که هم اتاقیم خونه ی عموش هست و من توی اتاق تنهام. 

ملکه ی یه اتاق سه در چهار هستم.

دلم میخواد کل این شهر رو بزارم زیر پام.

کافه ای نباشه که نرفته باشم. 

بشینم ساعت ها کتاب بخونم و کتاب بخونم و کتاب بخونم و کتاب بخونم....

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۲۰
مسافر