گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

آخرین مطالب

۸ مطلب با موضوع «عصبانی‌ام» ثبت شده است

#نامه‌ای به دخترم

 

سلام نبات جانم. 

نبات؟ 

بله نبات .

امروز دلم خواست اسم تو نبات باشد. حداقل وقتی به دنیا امدی تا زمانی که فندوق و کوچولو هستی من و پدرت صدایت کنیم نبات.

نمیدانم به وجود امدنت و به دنیا امدنت چند سال دیگر اتفاق می افتد ولی دلم خواست امروز برای تویی که هنوز نیامده ای و اصلا وجود نداری نامه بنویسم.

عرض خاصی نیست.

فقط میخواستم به تو بگویم که من و پدرت وقتی تو را وارد زندگیمان میکنیم که به اندازه ی کافی شعور و درک داشته باشیم.

انقدر درک و شعور داشته باشیم که تو را از همان نوزادی به عنوان یک شخصیت مستقل به حساب بیاوریم.

اینقدر درک و شعور داشته باشیم که فکر نکنیم چون برای به وجود اوردنت یک اسپرم و یک تخمک صرف کرده ایم حالا تو نوکر و برده ی ما هستی و ما میتوانیم به تو امر کنیم و تو هم باید امر ما را در اسرع وقت به جا اوری. 

انقدر فهم و درک داریم که اگر میبینیم هوا سرد هست و یا گرم خودمان پنجره و در را باز و یا بسته میکنیم. 

به تو به چشم یک "فرمانبر سیار"  نگاه نمیکنیم. 

تو نبات زندگی ما هستی :)
عاشقت هستم.

امضاء  مادرت.

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۵۳
مسافر

عصبانی ام. 

با هر نرم افزاری که میام کار کنم یه ذره یکی از کارهام جلو بره به گیر و گور میخورم.

احساس میکنم نفرین شدن این روزا.

میرم سمت از سیستم ابونتو مشکل داره.

میرم سمت ویندوز۱۰ مجازی ساز مشکل پیدا کرده.

چیز ساده ای که توی یکی دوساعت اکی میشه داره از من روزها وقت میگیره.

میرم سمت پایان نامم یه ریدر خوب برای فایل های اکسل رو سیستم من نیست. میرم دان کنم. همش پولی شده. 

ذهنم خسته شده از بس توی هر چیزی به در بسته خوردم. 

فکر کنم نفرین های مامانم هست میگه بیا کار خونه انجام بده من نمیرم :))))

++ کلا عصبانی هستم از دوتا از استادام متفرم هستم. هر از یه مدت این تنفرم خودشو نشون میده.

گرچه وقتی سر و کارم باهاشون تموم بشه دیگه بهشون فکر نمیکنم. مثل یه فرایند که برای همیشه terminate شدن.

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۲۴
مسافر