گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

تجربه نوشت(۷)

يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

++برای پولت ارزش قائل بشو. یعنی که چی راننده تاکسی و اونی که پشت باجه هست و فروشنده و چقال و بقال در میان میگن ببخشید ما خورد نداریم تو هم خیلی راحت میگی اشکالی نداره؟!!!

اره هزار تومن دو تومن چیزی نیست. ولی این فرق داره با اینکه برای پولت ارزش قائل نباشی. 

خوب کارت ازت گرفتن؟ کارت بکش عزیز من! کارت بکش... بعدش حواست باشه پول خورد داشته باشی. به پدر بگو از بانک برات بگیره. 

 

++ با کسی رفت و امد نکن که وقتی از در کافی شاپ زدی بیرون فوری حساب کنی چقدر کرایه ی اسنپ رفت و برگشتت میشه چقدر پول غذات شد وقتی جمع زدی فوری به این فکر کنی که اره میتونستم با این پول دو تا روسری بخرم. و تا رسیدی خونه وقتی داری صورتت رو میشوری به خودت توی اینه بگی : "از این بیرون رفتن من را چه حاصل؟"

 

++رفت و امد با ادم های مفید که روحیاتی متفاوت با تو دارن میتونه مفید باشه. امکان اینکه تو رو رشد بده صفر نیست. 

ولی این تبصره میخوره و احتیاط داره.

اولا که باید حتما ادم مفیدی باشه. بهش فکر کن . ایا واقعا ادم مفیدی هست؟

 دوما چقدر و در چه چیزهایی با تو تفاوت دارن؟ اگر ارزش هاشون با تو ۱۸۰ درجه متفاوت باشه و تو باعث خجالت و شرمت باشه که به کسی بگی اینها دوستای من هستن و بخوای معرفیشون کنی این رفت و امد باید قطع شه. این رفت و امد  بی فایده هست. و اصلا احتمال اینکه سود و منفعتی هم درش تبادل بشه نزدیک به صفر هست.

  یکی از راه هایی که میشه تشخیص داد ایا رابطه ای اینچنین هست یا نه اینه که قبلش فکر کنی با این طرف چه وجه اشتراکی داری؟ اصلا وقتی برید اونجا بشینید حرفی برای گفتن دارین؟ یا هی به سکوت میرسه مکالمه ها؟ وقتی طرف نه از نظر درسی نه عقیده ای نه کاری و نه لایف استایل و نه هیچ چیز دیگه شبیه تو که نیست هیچی کاملا در تضاد هست خوب نباید باهاش رفت بیرون و نباید پیشنهاد بیرون رفتن رو داد. 

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۳
مسافر