جالب
جمعه, ۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۳۲ ب.ظ
در سالی که گذشت و داره میگذره یه سری رفتار از ادم ها دیدم که برام جالب بود:
- دو تا از هم واحدی های اسبقم، رفتارها و واکنش های بسیار جالبی داشتن. بسیار ادم های ریلکس و بیخیالی بودن. یکیشون با دوستش میخواستن از واحد برن، بعد این آخر ترم کلا گذاشت رفت خونه. یعنی اصلا براش مهم نبود که ترم بعد توی کدوم واحد میفتن، کل زحمت جابه جایی وسایل هاش رو هم انداخت گردن همون دوستش. بسیار ریلکس بود. دومی اسمش مریم بود. کلللل وسایل هاش کف سالن بود. هزار بار سرپرست باهاش دعوای شدید کرده بود سر وسایل هاش. این اصلا انگار که نه انگار. آخر ترم هم که شد وسایل هاش رو کف پذیرایی ول کرد رفت. فکر کن ظرف هاش رو شسته بود نکرده بود بزارتشون سر جاش. همین طور گذاشته بود در ابچک، اصلا براش مهم نبود کسی بخواد ظرف بشوره یا هر چیزی!!!
- کیمیا خسروی اوایل که رفته بودن کانادا، توی یکی از فکر کنم پست ها و یا ولاگ هاش میگفت: توی ۱۲ روز باید خونه پیدا کنیم! دوست دارم آدم هایی که چلنج های این مدلی رو به جون میخرن.
- دوستِ یکی از هم آزمایشگاهی ها با معدل ۱۷.۵ از کارشناسی دولتی مادر، و آیلتس ۷.۵ و داشتن یه مقاله کنفرانسی، نتونست پذیرش بگیره از هیچ جا. رفت سربازی!
- یه زوج که به چشم خیلی ها خوشبخت بودن، سر سفره ی نهار اعتراف کردن که اگر وقتی مجرد بودن میدونستن که متاهلی و بچه دار شدن اینقدر داستان داره و سخته، هرگز ازدواج نمیکردن!
۰۳/۱۱/۰۵