گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

آخرین مطالب

۴ ماه پیاپی به استاد راهنما پیام دادم که پایان نامه رو تایید کن تا بره مرحله ی بعد واسه بررسی توسط کارشناس دانشکده. مدام هفتگی ایمیل زدم و گاهی هم پیامک. اصلا فایده ای نداشت. انگار که نه انگار. یک هفته، به جای اینکه شنبه ایمیل بزنم کلا ایمیلی نزدم. یعنی ده روز این ادم از من بی خبر بود. و رفتاری که انتظار داشت رو دریافت نکرده بود. در واقع هیچ رفتاری جز سکوت و نبودن، از من دریافت نکرده بود. 

قبلا در اون ایمیل های هفتگی، غر زدن های اکادمیک یک دانشجو رو دریافت میکرد. که اقا تایید کن دیگه. دکتر من دارم جریمه میخورم و ....

 عجیب ده روز بعد از اخرین غرهای اکادمیک این ادم ایمیل زد و اصلاحیه ی پایان نامه رو فرستاد و گفت فرایند رو فرستاده واسه مرحله ی بعد!!! انگاری فقط لازم بود کمی فاصله بگیرم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۱۳:۲۴
مسافر

جنگیدن زمان داره. بلدی میخواد. وقت داره.

فکر کن مثلا خونه نگرفته باشی، بحث کنی سر اینکه کی بیاد کی نیاد...بزار خونه رو بگیری بعدش به موقع براش قانون هم میزاری... اعمال قدرت هم میکنی!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۳ ، ۱۳:۲۶
مسافر

وقتی میری یه جایی و میخوای به میزبان کمک کنی، فقط کمکت رو بکن... پیشنهاد نده اون قدرها... چی کار داری تو...اصلا نگو چرا میخوای حلوا سفارش بدی و حلیم بادمجون. بیا از فلان فقط فلان قدر بگیر. هیچی نگو بابا. سفارش بده بره. پول تو که نیست. مهمونی تو که نیست. بعضی بحث ها واقعا به کردنش نمی‌ارزه!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۳ ، ۱۳:۲۲
مسافر