گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

آخرین مطالب

۳۴ مطلب با موضوع «درس و مشق» ثبت شده است

روز سخت میتونه اون روزی باشه که استادت به گرایشت توهین میکنه... و هم زمان با توهین ,گرایشت رو تحقیر هم میکنه... و تو اصلا نمیتونی چیزی بهش بگی.. و حتی اگر استادت هم نبود نمیتونستی چیزی بهش بگی... چی میتونی بگی اخه... بجنگی ... وقت بزاری... که چی رو به کی بفهمونی؟

 

+میدونی یکی از سنگین ترین چیزهای دنیا دستِ کم گرفته شدن هست.

احساس میکنم این استاد نسبت به کل ورودی ما این مدلی هست. 

اینقدر دلم میخواد رفتارش رو سر درس های دیگه با دانشجویان گرایش های دیگه ببینم. 

+امروز اخرین جلسه ی کلاسش بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۱۶
مسافر

گاهی اوقات فکر میکنم به خاطر پریودی خیلی از رقابت هایی که بین ما و پسرها هست ناجوانمردانه تموم میشه و نتیجه گیری میشه. 

موقعی که ما مونث ها هفته ی قبل از پریودی رو داریم میگذرونیم...اوج روزهای ناامیدی مون هست... اوج روزهایی که به خودمون و توانایی هامون شک میکنیم.... دچار خودهیچ پنداری شدیدی هستیم... خیلی اسیپ پذیر هستیم و اعصاب خودمون رو هم به زور داریم. 

حالا شرایط روحیت این مدلی هست. توی کل بدنت احساس خیس بودن میکنی... از بدن خودت بدت میاد... اصلا fresh نیستی... باید بخونی برای ارائه... باید بخونی برای میانترم. باید تمرین تحویلی تحویل بدی... باید پیاده سازی و شبیه سازی انجام بدی اونم با نرم افزارهایی که از کار کردن و اشنا بودن تو باهاشون ۸ ساعت هم نمیگذره. باید گیر و گور اینا رو بتونی هی سرچ کنی هی برطرف کنی.

مرد ها چی؟ 

اونا چیزی مثل پریودی که ماهی یکبار با این شدت درگیرشون کنه دارن ؟ تا جایی که من میدونم ندارن!

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۳۴
مسافر

تا ساعت سه اکی هست. درس میخونم و کارهام رو انجام میدم. همین که میشه نزدیک های چهار بنزینم تموم تموم شده. 

بعد از افطار هم که ادم به شکل عجیبی سنگین میشه... خوابت مییگیره اصلا. ساعت یهویی میشه ده و نیم .  خیلی به خودت فشار بیاری نمازت قضا نشه.... حالا چی کار کنیم ما؟ گیری کردیم به خدا.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۱۷
مسافر