گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

آخرین مطالب

نامه هایی به تو (۱)

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۵۳ ب.ظ

#نامه‌ای به دخترم

 

سلام نبات جانم. 

نبات؟ 

بله نبات .

امروز دلم خواست اسم تو نبات باشد. حداقل وقتی به دنیا امدی تا زمانی که فندوق و کوچولو هستی من و پدرت صدایت کنیم نبات.

نمیدانم به وجود امدنت و به دنیا امدنت چند سال دیگر اتفاق می افتد ولی دلم خواست امروز برای تویی که هنوز نیامده ای و اصلا وجود نداری نامه بنویسم.

عرض خاصی نیست.

فقط میخواستم به تو بگویم که من و پدرت وقتی تو را وارد زندگیمان میکنیم که به اندازه ی کافی شعور و درک داشته باشیم.

انقدر درک و شعور داشته باشیم که تو را از همان نوزادی به عنوان یک شخصیت مستقل به حساب بیاوریم.

اینقدر درک و شعور داشته باشیم که فکر نکنیم چون برای به وجود اوردنت یک اسپرم و یک تخمک صرف کرده ایم حالا تو نوکر و برده ی ما هستی و ما میتوانیم به تو امر کنیم و تو هم باید امر ما را در اسرع وقت به جا اوری. 

انقدر فهم و درک داریم که اگر میبینیم هوا سرد هست و یا گرم خودمان پنجره و در را باز و یا بسته میکنیم. 

به تو به چشم یک "فرمانبر سیار"  نگاه نمیکنیم. 

تو نبات زندگی ما هستی :)
عاشقت هستم.

امضاء  مادرت.

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۹/۰۱/۲۰
مسافر