گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

احتمالا فقط خودم میفهمَم(۱)

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۲۲ ق.ظ

یه روز برای همیشه مثلت برمودا رو ترک میکنم و هیچ وقت برای زندگی دائم بهش برنمیگردم.

بمونه به یادگار از روزهایی که خاکستری مثلث برمودا رو به سیاهی میرفت و من تشنه تر برای رفتن.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۹
مسافر