گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

لمس روزهای سخت(۵)

شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۵۴ ب.ظ

روزهای سخت میتونن اون روزهایی باشن که هر چی دور و برت رو نگاه میکنی حتی یه ادم هم روحیه و هم مسیر هم نمیتونی پیدا کنی و ببینی... ادمی که یا روزهایی که تو داری میگذرونی رو گذرونده باشه و حاضر باشه به حرفات گوش کنه و یا خودش در حال سپری کردن همچین روزهایی باشه. 

میدونی....

تو از ادم های اطرافت بدت نمیاد. 

و اینها ادم های بدی نیستن.

اتفاقا خیلی وقتها دوست داشتنی هستن. 

ولی چیزی که هست اینه که ادم خیلی وقتها حالش از زندگی کردن با این ادم ها بهم میخوره!!!

دلش میخواد اینها رو یه سال نبینه.

باشن ها...

ولی دور و برش نباشن. 

دور باشن.

دور باشم.

خیلی زیاد.

خیلی زیاد.

یعنی میشه اون روز بیاد؟ 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۲۴
مسافر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی