گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

عشق به پاییز

جمعه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ۱۰:۳۷ ق.ظ

اخرین روزهای بودن در خوابگاه دانشگاه را سپری میکنم. و بعد از این روزها، سبک جدیدی از خوابگاه را تجربه خواهم کرد. خوابگاه خودگردان. شب ها کولر اتاق کوچکم را خاموش میکنم. چون هوا به اندازه‌ی کافی خنک است. امروز با کمی گرفتگی بینی و خشک بودن گلو از خواب بیدار شدم. ظهرهای این روزهای شهریور ماه، کمتر گرم و طاقت ‌فرساست.

همه‌ی اینها یعنی، آمدن کاروان پاییز را حس میکنم. 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۱۰
مسافر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی