گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

تئوری‌های یک مسافر (۱۰)

سه شنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۳، ۰۱:۰۱ ب.ظ

به گذشته که نگاه میکنم میبینم خیلی از دل نگرانی ها بیهوده بودن.

خیلی وقت ها اون هم اتاقی که نگران اومدنش بودم، خوب از آب در اومد.

اون واحدی که وحشت داشتم از خراب بودن کولرش و گرمای طاقت فرسایی که باید میکشیدم، یهو اکی شد و واحدمون رو توی خوابگاه عوض کردیم.

نگران خونه بودم، ولی فراهم شد. به طرز معجزه‌ آسایی ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۱۱/۰۲
مسافر