گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

۵ مطلب در آذر ۱۴۰۳ ثبت شده است

تمرین کنیم. تمرین کنیم همون اول کار میخمون رو محکم بکوبیم. اگر حساس هستیم روی یه موردی بگیم. بروز بدیم و بگیم که آره ناراحت شدیم و چرا این اینطوری هست. نترسیم. بزاریم اگر اختلافی هست رو بیاد. واقعی باشیم. 

+ تبصره میخوره:

گاهی باید حساسیت رو بروز نداد تا اتفاقا خودواقعی طرف رو بیاد. نه اینکه متوجه حساسیت ها بشه و خودش رو سانسور کنه. مثلا اوایل ارتباط به قصد آشنایی بهتر هست مشاهده گر باشیم. 

منتها جلوی آدمهای تکرارشونده ی زندگی باید اعتراض رو بگیم(تربیتشون کنیم). که آقا حساس هستیم(در عین حال آتو دست آدم مریض ندیم و وارد بازی آدم های مریض نشیم)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۳ ، ۲۱:۲۶
مسافر

کلا بعضی ها اینجوری هستن که سوال‌شون رو مستقیم نمیپرسن. مثلا نمیگن الان جایی مشغول هستی واسه کار‌ُِبار یا نه. اینطوری میگه: یه موقعیت شغلی هست دوستم گفتم واسه فلان پوزیشن هست حقوقش هم اینه. معرفیت کنم؟ اینجاست که شما اگر هوشیار نباشی وضعیت شاغل بودن و یا نبودنت لو میره. این واسه وضعیت ازدواج و با کسی بودن هم صدق میکنه. طرف اومده آمار بگیره فقط. واسه درس و مشق و اوضاع زبان و کلا این یه تکنیک هست که ملت میزنن!

ای مسافر حواست باشد :| 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۳ ، ۲۱:۱۵
مسافر

یکی از عجیب ترین تجربه های زندگیم، که هیچ وقت تکراری نشده و ظاهرا قرار هم نیست تکراری بشه "پریود" هست! احساساتی که قبلش تجربه میکنم وحشتناک هست. تا الان تو زندگیم فکر کنم به هورمون هام پیروز نشدم. فکر کنم هیچ وقت. هیچ پیروزی یادم نمیاد. پر از احساس ناتوانی، حجالت و شرم بی دلیل و با دلیل، احساسات بد نسبت به خود و اطرافیان، یاداور شدن انواع و اقسام خاطرات تلخ و منفی، کنسل کردن موقعیت های کاری، شک به اینده و مسیر، شکننده شدن و .....

خیلی عرضه میخواد ادم خودش رو جمع کنه. خیلی. یه جنگ تمام عیار هست.

 

 +عاشق اهنگ "جاده های نرفته" ی اِبی هستم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۳ ، ۲۲:۵۸
مسافر