بعضی از روزا خیلی سخت میگذره.
انگاری زمان و زمین و از همه بدتر خودت؛ نداشته ها، تلخی ها، کم گذاشتن هات و هر چیز بد و منفی دیگه ای رو به روت میارن.
حتی چیزهایی که وجود ندارن ولی منفی هستن رو مغزت برات میتراشه.
هزار تا دلیل هست واسه بی انرژی بودن.
از بودن تو شرایط و زندگی کردن با ادمایی که حوصله شون رو نداری(ولی دوسشون داری و دلت میخواد تا روز ابد زنده باشن و سالم)
تا پریود بودنت و بالا پایین شدن هورمونات
تا جواب ندادن های استادت و گیر دو تا گریدر بی سواد و عقده ای افتادن.
ولی خوب میدونی چیه.
ذات دنیا همینه.
جز خودت کسی نیست که به تو انرژی بخشی کنه و بیاد به دادت برسه. میتوی غمگین باشی و بری توی موبایلت و هی پینترس رو بالا پایین کنی . میتونی گوشی رو پرت کنی کنار بشینی محکم پای درس و به خودت و خدای خودت ثابت کنی که تو کی هستی.
مغز ادمیزاد برنامه ریزی نشده واسه لذت بردن از شادی و دیدن خوش حالی و نقاط قوت.
هر کی شاده اختیاری هست. هر کی پر تلاشه اختیاری هست. و گرنه بای دیفالت که غرقیم توی انواع مختلف ِ غم و غصه .