گاه نوشته های یک مسافر

این جا, یک مسافر که دوست دارد موهایش را آبی کند و بلند بلند اواز بخواند مینویسد...نوشته هایی که برخواسته از عقل, منطق, هورمون, عرفان, احساس و چند چیز خانه خراب‌کُن دیگر است!!!

آخرین مطالب

۲۶ مطلب با موضوع «کوفتی نوشت» ثبت شده است

ساعت پنج صبح است. بیدار شده ام. کافی میکس در دست رفتم که در محوطه ی خوابگاه قدم بزنم. سرپرست شب اجازه خروج از ساختمان خوابگاه را نمیدهد. میگوید خروج ساعت شش به بعد است. 

به مستند آلبرتا فکر میکنم. به اینکه در یکی از این مستند ها، یکی از راوی ها میگفت در EPFL مرز مشخصی بین شهر و دانشگاه نیست. برای ورود به دانشگاه نیازی به مجوز نیست. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۰۲ ، ۰۵:۱۷
مسافر

اولین گام استقلال، استقلال مالی هست. حس گندی هست، پول گرفتن از یه نفر و جواب پس دادنش بهش که پول رو چی کار کردی. منم باشم حساب پس میکشم، که بدونم پولی که دارم میدم کجاها داره میره.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۲ ، ۱۲:۵۴
مسافر

اومدم بنویسم: توی ایران اساتید راهنما، از تمام ارتباط با دانشجو و اخلاق اکادمیک اون قسمتِ "لطفا فایل مربوطه را به پیوست دریافت نمایید" رو دارن، بعد یه تشر به خودم زدم. گفتم چرا کلی سازی میکنی عزیزم. توی همین دانشگاهی که داری درس میخونی، توی همین بخش خودتون، هستن اساتیدی که با دانشجویانشون علاوه بر صمیمیت کلامی حتی باهم بیرون هم میرن. باهم غذا هم میخورن. خنده و شوخیشون هم به جا هست. اینکه استاد تو یه جوری هست که وقتی بهش ایمیل میزنی انگاری خودش با خودش یه مسابقه داره که چطوری از کمترین حروف و کلمه ی ممکن برای پاسخ دادن به این ایمیل استفاده کنم، دلیل نمیشه بقیه ی اساتید هم اینطوری باشن! بقیه به استادشون اصلا ایمیل نمیزنن! زنگ میزنن، پیامک میدن، pm میدن... بله!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۴۳
مسافر